اختصاصی پایگاه خبری فضای نو : رسانه تخصصی طراحی داخلی

پرونده ویژه : معرفی بناهای تأثیرگذار معماری معاصر ایران از ۱۳۵۰ تا ۱۴۰۰

دبیران پرونده :  مرتضی نیک فطرت و حسام عشقی صنعتی


محمّدرضا نیکبخت: به سوی یک معماری «مادّه‌گرا» و لطیف (مجتمع مسکونی نیاوران، ۱۳۸۹)

سجاد سلیمانزاده

اگر نخواهیم تاریخ معماری معاصر را از دیدگاه همیشگیِ «فُرمی و زیباشناسانۀ» آن مورد توجه قرار دهیم؛ اگر نخواهیم در جنگِ بی‌پایانِ «شَمایل و نمایه»، «آزادی معنا» و «نکوهشِ ارجاع و استقلالِ دیسیپلین معماری» گرفتار شویم؛ و نیز اگر سطح دغدغه‌های ما تلاش‌های روشنفکرانه برای مماس شدن با اشکالِ مختلف «منطق‌گریزی» و طراحی در بستر «پارادایم پیچیدگی» و «آزمایشِ امکانات مختلف فُرمی» نباشد؛ ناچاریم به معماری از دریچۀ «فضا» (و نه فضای خالی) بنگریم که خود واجد سطح پیچیدگی بالا و خوانش‌های متعدّد است و به مددِ آنْ خمیرمایۀ اصلیِ هر اثر معماری را می‌توان از آثار دیگر بازشناخت. اما نتیجۀ بدست گرفتن این سنجۀ «فضایی»، رسیدن به یک «دوگانگی» (طیفی ممتد از خصوصیات دوگانۀ فضایی) در تجربۀ آثار معماری و شناخت تفکّرات هر «معمار»ی است که مسیر را برای خوانشِ غیر فرمی-زیباشناسانه یا مجزّا از معنا هموار می‌سازد. بدین‌سان معماریْ و تفکّرِ خلق اثر در اندیشۀ معمار، در دوگانه‌ها و کیفیّات «متضادّی» چون «مادّه‌گرایی- مادّه‌زُدایی» (مادّه- خلأ)، «آزادی- محدودیت»، «پیوستگی- گسستگی درون و بیرون»، «نور-تاریکی»، «صلبیّت- سبُکی» و … رنگ می‌گیرد. در یک سوی این طیف (غلبۀ خصوصیات آزادکنندۀ فضایی)، می‌توان «میس فان‌درروهه» و خانۀ«توگنهاتِ» او را تصوّر نمود: «این خانه را باید آزمونی بسیار پُرمایه در پرداخت فضایی شمرد که امکانات نهفته در روش میس را عیان ساخته است»؛ «همۀ مفصل‌ها و جزئیات در خدمت ترکیب فضایی است و انگارۀ کُلّی نهفته در فضای گشوده را بیان می‌کند۱».

می‌توان در سر دیگر این طیف (غلبۀ خصوصیاتِ مادّه‌گرایانه و محدودکننده)، معماریِ «سختِ» «پتر زومتور»- به ویژه «نمازخانۀ برادر کلاوسِ»-  او را احضار نمود: «معماری نه امری انتزاعی- که همواره مادّی و عینی است»؛ «کف‌های چوبی ظریف، توده‌های سنگین سنگ، پارچه‌های لطیف و نرم، گرانیت‌های صیقل‌خورده، چرم انعطاف‌پذیر، فولاد خام … آسفالت نرمِ گرم‌شده از تابش خورشید- این‌ها سازمایه‌های معماری‌اند؛ مواد معماران۲»؛ «حفرۀ سیاه توخالی از بتن که از بیرون جسمی صُلب و نفوذناپذیر تشکیل می‌دهد».

اما اینک اگر معماری معاصر ایران را روبروی «آینه‌ای» که ساختیم بنشانیم و بخواهیم از این آینهْ اثر/آثار/ یا معماری برگزینیم که بر زاویۀ دید معماران ایرانی ردّی بر جای گذاشته باشد، بی‌شک این اثر از جنسِ معماری‌های آزادکنندۀ میس نخواهد بود. نیک واضح است معماری ما بدان سمت نرفته و در آن حوزه خام و چون قشری ضعیف است. اما در سوی مقابل آثار معماری محمّدرضا نیکبخت و طیف پروژه‌های او از مسکونی نیاوران تا دربند (۱۳۸۹-۱۴۰۰)، در پی کشف «مادّه»، تمرکز بر خصلت‌های مادّی، رنگ، روح- و به بیانی«حافظۀ»- مصالح است. این علاقۀ افراطی او در مسیر نمایش وجوهِ تازه‌ای از توده و مصالح، با آنکه در ظاهر نهایی از هستۀ سخت زومتوری فاصله می‌گیرد اما در «روشِ» برخورد با مادّه دنباله‌روی «لویی کان» می‌تواند قلمداد شود (کندوکاوی در «ذاتِ» بهره‌گیری از مواد). او در نیاوران فضایی پدید می‌آورد که در آن جسمی صُلب و سنگینْ بنای آشتی‌جویی با طبیعت دارد، کثرت جزئیات و نقوش بدنۀ بنا آن را به آرامی تلطیف می‌کند، و از شرمِ معمار‌اش از فعلِ «ساختن» در زمینه‌ای ناساز سخن می‌گوید. فُرم کلّی بنا همچون آبِ ریخته شده روی سطح روغنی از پا گذاشتن بدون شرم روی زمین و وجود داشتن دوری می‌گزیند. به گمانم اینجا مادّه اصل است؛ فُرم هیچ، و در خدمت مادّه است. بنایی که بیش از آنکه در جستجوی گشودگی و آزادی باشد، از آن سو خوانده می‌شود: یعنی محصور کردن و در برگرفتنِ همه چیز؛ و بیش از آنکه در پی زدودنِ مادّه باشد بیشتر به دنبال وابستگی انسان به مادّه و برانگیختن احساس او از طریق عناصر ملموس است. ترکیب اسرارآمیز و واکنش بی‌پایان از کاشی موزائیک‌های پُرکار، سنگ‌های ناهموارِ طبیعی وگاه ساب‌خورده- برش‌خورده، بلوک‌های شیشۀ رنگی، باریکه‌های چوب و فلز، خاک- چمن طبیعی، تنۀ درختان- آب، همه و همه تنها بر یک چیز تأکید می‌کنند و آن اینکه معماری از پسِ «اجرا» شدن و غلتیدن در «مادّه» و «سازه»‌هایش است که در گوشه‌ای از جهان «جای» می‌گیرد، «واقعیت» می‌یابد و «حضور» پیدا می‌کند.

پی‌نوشت:

  1. نوربرگ-شولتس، کریستیان. ۱۳۸۹. معنا در معماری غرب. ترجمه مهرداد قیومی بیدهندی. تهران: مؤسسه تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری متن
  2. زومتور، پتر. ۱۳۹۳. معماری‌اندیشی. ترجمه: علیرضا شلویری. تهران: حرفه هنرمند.