قریب ده سال است که در رسانه‌های معماری ، بصورت رسمی یا کار پاره وقت مشغول کار خبری و برگزاری رویدادهای تخصصی هستم. از نشست‌های هفتگی در یک سالن کوچک چهل نفره تا تالار چهارصد نفره‌ی کتابخانه‌ی ملی. اینها جدا از حضور در رویدادهای متنوع دیگری است که به کوشش هم‌قطاران و دیگر یاران برگزار گردیده و با دعوت حقیر، فرصت دید و بازدید و کسب فیض را مهیا کرده‌اند.

باور دارم نمایشگاه اخیر ما در شیراز که تحت عنوان «در کوچه باغهای شیراز» برگزار گردید از استاندارد جدیدی برخوردار شد که در هیچ یک از برنامه‌های قبلی ، حداقل از چشم حقیر ، تکرار نشده بود. می‌نویسم «برخوردار شد» زیرا می‌خواهم اعتراف کنم که حقیر و دیگر دست اندرکاران رویداد نیز به چنین وضوحی از وقوع این استاندارد و کیفیت جدید مطلع نبودیم.

تقریباً از همان ساعات اولیه برپایی نمایشگاه متوجه حضور سنگین مردم و معماران شدیم. در کنار جو مثبت جوانان و معماران و مردم شیراز، کیفیت محیطی رویداد بی نظیر بود زیرا موسیقی متناسب با رویداد در محل پخش میشد ، با هوشیاری مسئولین هتل ساعتی قبل از شروع رویداد (هرروز) محوطه به صورت کامل آبپاشی میشد و همین موجب رونق بوی چمن و گل در محوطه نمایشگاه می گردید، خورشید شیراز در طی برگزاری رویداد به بهترین شکل ممکن تابید و آسمان ، درخشان و بدون هیچگونه عوارض خطرناکی همچون باد بود. این کیفیت محیطی و حضور انسانهای خوب باعث شد تا رویداد شیراز به فرهنگی جدید تبدیل شود. اگرچه رویداد در طی سه روز برگزار شد ولی از بازخوردها براحتی دریافتیم که ظرفیت برگزاری رویداد برای ایام بیشتر نیز وجود دارد. اشتیاق به برگزاری دور بعدی رویداد در سالهای بعدی که خود به خود به امری مسجل بدل شد.

در حالیکه رویدادهای معماری ایران اسیر بازیهای بازاریابی و لاکچری گرایی شده است، رویداد شیراز با اتکا به عوامل محیطی و رفتار حرفه ای و صادقانه ارکان و مشارکت کنندگان آن، یادآور روزگار درخشان معماری ایران شد. ایامی که دیسیپلین افراد و شخصیت حرفه ای آنان بر شلوغ بازی رسانه ای یا زردنمایی های اینستاگرامی چربش دارد. اگرچه زمانه، زمانه برگزاری نمایشگاه های هنری در اماکن لاکچری گرانقیمت از یکسو یا زیرزمینهای شبه گالری از سوی دیگر است اما ما به زیر آسمان شیراز و در بین درختان رفیع سرسبز این شهر رفتیم تا زین بعد هرزمان که به نام شیراز خیره شدیم، بوی چمن و آفتاب داغ شهر و یاد خنده های دوستان عزیزمان در ذهنمان زنده گردد.

بر چهره گل نسیم نوروز خوش است

در صحن چمن روی دل‌افروز خوش است

از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست

خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

رباعیات خیام


علیرضا عظیمی (کیوریتور نمایشگاه)