متن از هنرمند: هر سنگی یک جور می شکند.
هنگام شکستن هر کدام رنگ خاصی از انرژی خودش را جرقه می زند، جرقه ها به ناخودآگاهم حد شناسی در رنگها را یادآور می شوند و بعد نقش می گیرند.
هیچ نقشی از پیش تعیین نشده.
برخی را اما نباید شکست، آنها نادر اند، کافی است به تنهایی در گوشه ای از سن رهایشان کرد تا نقش غیر انسانی شده ی خودشان را ایفا کنند.
حالا دیگر برای دستان زنانه ام عجیب نیست که عمق آینه را در دل سنگ جا بدهم، آینه ای که بعد تر مرا یاد انار سرخی پر آب، یا انگوری خوش رقص می اندازد، پس خلق ادامه دارد.
هیچ رقصی از پیش تعیین نشده.
دستانم حالا انگار لباس میهمانی پوشیده و گرد مخلوقات خویش عکس یادگاری می گیرند و میوه هایی را درخور نادر سنگان، پیشکش می کنند.
همه چیز از پیش خلق شده.
مادر زمین هر آنچه را که بخواهم در اختیارم میگذارد، سنگهایی با رنگهای خاص سیاره ام و گاه سنگهایی از جنس شیشه، ساخته ی دستان تاریخی پیکر تراشان رمی، وقتی قسمتی از طبیعت را به خانه می برم، با بخشی از روحم پیوند میخورد. به فراوانی رنگها و فرم هایش میهمانم میکند و با محدودیت هایی که برایم رقم می زند به آغوشم میکشد، مبادا احساس کنم این یک آفرینش فردی و صرفا انسانی بوده است