اختصاصی پایگاه خبری فضای نو : رسانه تخصصی طراحی داخلی
پرونده ویژه : معرفی بناهای تأثیرگذار معماری معاصر ایران از ۱۳۵۰ تا ۱۴۰۰
دبیران پرونده : مرتضی نیک فطرت و حسام عشقی صنعتی
رواق هنر در خیابان ولیعصر
علی اصغرزاده
۱۴۰۱-۴-۱۰
بنایی که در این نوشتار میخواهم معرفی کنم، دروزاره رواق هنر در مجاورت خیابان ولیعصر یعنی حدفاصل خیابان طالقانی تا میدان ولیعصر تهران میباشد. دلیل اینکه من را به نوشتن این نوشتار ترغیب کرده است، اول به غفلتی از جامعه معماران معاصر ایران برمیگردد که آنچنان که باید به ظرافتهای فضایی آن پی نبردهاند و از دید متخصصان مغفول مانده است؛ دوم آنکه برای تحلیل این دست از بناها، اغلب منتقدین، به فرآیند فکری، مبانی فکری و نظری آنها توجه چندانی نمیکنند و تحلیل خود را در حد گونهشناسی فرم و قدرت مهارت معمار در تولید فرمهای بدیع باقی میگذارند بنابراین شاید عدم استقبال وگمنانی این بنا به رویکرد متمایز این دست از ابنیه به جریان غالب معماری معاصر باشد که همچنان در جستجوی ایجاد فرمهای نامتعارف برای خلاقیت بیشتر در جهت مطرح شدن و دیده شدن در ژورنالهای معماری ملی و بینالملی می باشد. در مقابل، این گونه از ابنیه به تولید فرمهای متعارف اما چیدمان متمایز دست میزنند که اتفاقا فرمها و نشانههای آن کاملا با حافظه شهروندان ایرانی آشنا و مانوس است و قصد چندانی برای ایجاد حیرت و تاثیر و تاثّر تکاندهنده ابتدایی ندارند.
آنچه این بنا، رواق هنر، را به کنش برجسته و متمایز در معماری معاصر ایران تبدیل میکند، دانش و فهم همزمان معمار از تاریخ و نظریههای کهن و معاصر است. در واقع اگر بخواهیم بر این مبنا هنر را مورد تحلیل درست قرار دهیم میبایست از دانش میانرشتهای و تفکر نشانهشناسی و هرمنوتیک نام ببریم زیرا که بدون فهم صحیح از این دانش میانرشتهای میان زبان و معماری، تحلیل شایستهای از این بنا حاصل نخواهد شد. بطور خلاصه نشانهشناسی، دانشی است که رویکرد نوین در زبان شناسی معاصر را دنبال میکند و سعی در تحلیل محتوی و معنای واژگان یک متن با ارجاع پیوستگیهای زمینهای و فرامتنی دارد؛ زیرا که معنی متن تنها با خوانش در زمینه توسط مخاطب فهم میشود. پسا ساختارگرایان این دانش را با بازتولید متن در زمینههای متفاوت و توجه مضاعف به فهم پیش فرضهای پیشینی مخاطب گسترش دادند و امکان خلق تفسیرهای متکثر و متمایز از یک متن واحد را در ادبیات روایی بوجود آوردند.
برای نقد و تحلیل بنای رواق هنر -که ورودی گالری هنر به فرهنگستان هنر میباشد- بدون ارجاع آگاهانه معمار بنا به دانش هرمنوتیک و نشانه شناسی امکانپذیر نمی باشد. در اینجا سعی میکنم تحلیل خود را در چهار سطح شرح دهم.
الف: تغییر متن_ تغییر کاربردی
الف: بنای اصلی در سابق، پارکینگ طبقاتی بوده است که معمار سعی کرده است با ایجاد یک کاربری جدید، معنی آنرا واژگون سازد. در این واژگونی معنا، نه با تغییر فرم بلکه با تغییر رویداد فضایی یعنی رویدادی جمعی گالری میسر شده است. معنی لزوما از فرم مطابقت نمیکند بلکه یک فرم توسط زمینههای متفاوت امکان بازتولید معنی جدید میکند. بنابراین به عکس آرمان محکم مدرنیستی ( تبعیت فرم از عملکرد) عملکردهای جدید در فرمهای گذشته رخ میدهد.
ب: فضای بینابینی
رواق هنر در واقع یک جلوخان و فضای باز و نیمه باز قبل از ورودی گالری اصلی است که به روی خیابان ولیعصر گشوده است. این گشودگی و فضای باز حیاط و نیم باز رواق، مقام بینابینی در متن شهر دارند زیرا که از یک سو به خیابان گسترش یافته است و از سوی دیگر در حریم بنای گالری هستند. وجود این حریمهای بینابینی یازخوانشی از مفهوم میانی قلمرو است که عملکردگرایی معماری و شهرسازی مدرن آن را نادیده گرفته است زیرا که عملکردها تنها در قالب کاربری خاص تک ساحتی و تک معنی شدهاند. حیاط میانی و رواق ورودی امکان مکث و حرکت بسیاری از عابران پیاده را که از خیابان ولیعصر میگذرند فراهم کرده است ( تصاویر ۱و۲)
شکل ۱- رواق هنر از کنار خیابان ولیعصر
شکل ۲- فضای بینابینی بین خیابان ولیعصر و رواق هنر
ج:همنشینی غیر خطی عناصر تاریخی معماری
معمار سعی داشته در رواق هنر از عناصر تاریخی معماری ایران از قبل از اسلام تا بعد از اسلام دوران معاصر نشانه گذاری کند
نشانههای معماری شامل ستونهای سنگی ساسانی، حوض سنگی دایروی با کاشی کاری اسلامی الگوی حیاط مرکزی و رواق، سقف با تیرهای نمایان[۱] فلزی هستند که به صورت کلاژگونه در کنار یکدیگر همنشین شدهاند. ممار هیچ قصدی برای یکسانسازی این نقوش و فرمها برای پیوستگی بنا نداشته است. گویی که خواسته روایتهای متکثر از لایههای تاریخی و حافظه معماری ایران را بکاود و به آنها روشنایی بخشد و سپس بدون هیچ یکسانسازی در کنار یکدیگر همنشین کند.
اما گفتگوی این عناصر متعدد تنها در ذهن مخاطب است که میتواند به صورت چند لایه درآید. نقش مخاطب برای همنشینی و تفسیر نشانهها نوعی پیوستگی را نه به صورت عینی بلکه به صورت بین الاذهانی فراهم میکند.
این نوع از ارجاعهای تاریخی که به صورت گسسته در یک بافت شهری چیدمان شدهاند در معماری معاصر ایران سابقه چندانی نداشته است. معماران معاصر نسلهای گذشته اغلب اگر از ارجاع تاریخی نشانهای خواسته باشند استفادهای کنند، غالبا به دنبال ایجاد یک فرم همهجاگستر عینی و یکپارچه بودهاند که این نشانهها را در خود جذب کرده باشد یعنی فرمی ممزوج از صراحت و دقت همراه یا تزیینات ایرانی. در اینجا نه از آن صراحت مدرنیستی خبری است و نه آن یگانگی زبانی؛ در عوض تکثر و تنوع سطوح متعدد آگاهی جایگزین آن شده است. این سطوح آگاهی، لزوماً به دنبال ایجاد احساس پدیداری و حس زیباشناسانه برای مخاطب خود نیستند بلکه دربارگی و حیث التفاتی نشانهها را برای روایت داستانهای تاریخی جمعی و قومی خود، در اولویت قرار دادهاند.
شکل ۳-ستونهای سنگی با تزییات و تیرهای فلزی اکسپوز
د: ارجاع به روایتهای اجتماعی
استفاده از یک قاب سبز در کنار حوض میانی، نشانهای روایی است که اشاره به یک رویداد اجتماعی دارد. این قاب چوبی سبز، یادآور عکس تاریخی از بازگشت امام خمینی (ره) از نوفل لوشاتو پاریس است که در بستری گستردهتر ارجاع به رویدادی سیاسی در حافظه و متن تاریخ معاصر ایران است. در اینجا معمار با استفاده از یک نشانه معماری در یک عکس معروف از یک شخصیت سیاسی، روایتی دیگر از نشانههای معماری را بکار برده است و امکان روایتمندی اجتماعی از حوادث تاریخ معماری معاصر ایران را بازگو میکند. این نشانه نیز همچون نشانههای دیگر در چیدمان پساساختارگرایانه رواق به گونهای طراحی شده است که با مجموعه حوض آب (نماد روشنایی) و حیاط باز، به گفتگویی نشانهای میانجامد (تصویر ۳).
شکل ۴-ارجاعهای تاریخی و نشانه ای
ظرافتها و دقتنظرهایی که معمار در این بنا انجام داده است، همچون تغییر کاربری پارکینگ طبقاتی به موزه، فضای بینابینی رواق و حیاط میانی، چیدمان نشانههای تاریخی متعدد معماری و استفاده از روایتهای اجتماعی، امکاناتی هستند که این بنا توانسته در مسیر پر پیچ و خم معماری معاصر ایران به کار گیرد. امکاناتی که تقریبا تا قبل از خود اگر نگویم بینظیر بلکه کم نظیر است. این نوع نشانه شناسی متن معماری و معماری روایی، بعدها در چند معمار متفکرِ معاصر بسط پیدا کرده است
[۱] EXPOSE