اختصاصی پایگاه خبری فضای نو : رسانه تخصصی طراحی داخلی
پرونده ویژه : معرفی بناهای تأثیرگذار معماری معاصر ایران از 1350 تا 1400
دبیران پرونده : مرتضی نیک فطرت و حسام عشقی صنعتی
در ناتوانی یافتن تأثیر و تأثرات در معماری امروز
قرار بود درباره تأثیرات بنایی از نیمه دوم قرن گذشته بر بناهای بعد از خود بنویسم. بناهای زیادی را بررسی کردم، تأثیرگذار و تأثیرپذیر، اما یک فکر رهایم نکرد؛ آنچه معماری ما را در سالهای گذشته متأثر کرده است بیش از آنکه بناهای مهمی از ساختهها و پرداختههای معماریمان باشد، دسترسی بیوقفه و آسان به اطلاعات، تصاویر و ایدههای معماری از هر سو، هر نقطه و هر دورهای بوده است. هر بار انسان به روشی تازه در ارتباطات دست یافته، تحولی عمیق و گسترده در زیستجهاناش رخ داده است. ظهور تکنولوژیهای جدید تنها به تغییر اندکِ شرایط منجر نمیشود بلکه ماهیتها را دگرگون میسازد. کاری که صنعت چاپ با روشهای آموزشی پیش از خود کرد، یا آنچه تلگراف با مفهوم انتقال اطلاعات انجام داد و یا رادیو، تلویزیون و اینترنت با زندگی امروز میکنند، تأثیراتی محدود در سپهر اطلاعرسانی نبوده و نیستند، اینها آموزش، سیاست، سرنوشت جنگها، فرهنگها، آفرینش هنرها و در کل تصور و توقع بشر از جهان را متحول کردند.
در دوران انفجار اطلاعات و نفوذ مجاز در عمق حقیقت، یافتن سرنخ تأثیرات و تأثرات یک اثر معماری شاید ناممکن شده باشد. همانگونه که دستیابی بشر به امکانات جابجایی و مهاجرتهای عظیم در طول و عرض کره خاکی درهمآمیختگی نژادی عظیمی را در پی داشت، امروزه هم آنچنان تصاویر و ایدهها با سرعت و گاهی بیهدف به اینسو و آنسوی جهان در حرکت هستند که شناخت مرزهای روشنِ اصالت، ترتیب و تقدم مفاهیم در آثار معماری دشوار شده است. ایدهها مانند تکههای خمیر رنگیِ بازیِ درهم، در بهترین حالت رگههایی نازک از رنگهای اصیل خود را در میان توده درهمآمیختهای نشان میدهند. آوار تصاویر و ایدهها از هرسو چنان ذهن طراح را احاطه میکنند که مفهوم اصالت اثر هم دیگر اصالت خود را از دست داده است. ایدهها نه تنها به شکل گسترده منتشر میشوند بلکه به تولید انبوه میرسند، ذهن معمار بی که بداند بخشی از این خط تولید است. ایدهها تکثیر شده و بازنشر میشوند و با تغییری اندک بازتولید میگردند. در گسترش ناگهانی ارتباطات و انفجار اطلاعات، ذهن و حافظه به انباری از اطلاعات تبدیل میشود که در فرآیند خلاقه از تأثیرات آن گریزی نیست. پس محصول ذهن هم رگههایی کم و بیش از انباشتههای حافظه مدفون در اطلاعات را نمایان میکند.
با این وصف به دنبال تأثیر و تأثر بودن به چه معناست؟ آیا از این راه ما به شناخت معماری مؤثر و پرمایه میرسیم؟ امید به این گزاره درست، در جهانی امروز کمی خوشبینانه به نظر میرسد. مسیر رشد ایدهها در تاریخ معماری از درک عمیق آثار گذشتگان و تجربه محضر اساتید همدوران، میگذشت؛ همانطور که آموزش در گذشته دور به صورت سینه به سینه میان استاد و شاگرد شکل میگرفت و در گذشته نزدیک در آتلیههایِ اساتید و در طی دورههای چندساله انجام میشد اما امروز دیگر حتی تصور انجام این نحوه آموزش ممکن نیست. جهان امروز که اَبر همهچیزدانِ گوگل بر سر آن است و کارکرد حافظه مدتهاست دچار تغییری بنیادین شده است، امر خلاقه هم- اگرچه هنوز در انحصار انسان است- از روابط جهانِ جدید، نحوه آموزش، سادگی دسترسی به اطلاعات، کم عمق شدن آموختهها و تولید انبوه ایدهها متأثر است، و در این تأثیرپذیری آنقدرها هم خودآگاه نیست. این به معنای رضایت از وضعیت جدید در آموزش، فهم و تولید معماری نیست که به قول فروید اختراعات ما چیزی نیست جز وسیلهای تکامل یافته برای رسیدن به هدفی تکامل نیافته. درک شرایط جدید بیشتر شاید به معنای درک یک هشدار – احتمالا دیرهنگام- باشد. هشداری با این مضمون که نمیتوان از میان خمیرِ بازیِ درهم، رگههای رنگ را جدا کرد و به ماهیت اصیل و حقیقی آنها پی برد.