اختصاصی پایگاه خبری فضای نو : رسانه تخصصی طراحی داخلی
فکر میکنم حداقل هیچ دانشجوی دکتری معماریای در ایران نباشد که ایرج اعتصام را یکبار در محفلی علمی ندیده باشد و استاد با او یا انها پیرامون «مطالعات تطبیقی معماری ایران» حرف نزده باشد. باور دارم استاد به این جمع بندی رسیده بود که مطالعه معماری ایران براساس ادوار سیاسی یا نظامهای حاکم و دسته بندی آنها با این معیار ، نمیتواند تنها روش مطالعه کشوری به پهناوری و تنوع زیستی ایران باشد. واقعیت این است که نظر استاد پر بیراه هم نبود. کشوری همچون ایران که همواره مرکز چهارراه جهان بود ، قطعا از اخبار دیگر کشورها و معماران و اثار آنها مطلع بود و این اطلاع هم بر معماری ما اثر میگذاشت و هم باعث اثرگذاری بر دیگران میشد. مطالعات تطبیقی یعنی برای مثال در ایامی که ما در ایران ، وارد مدرنیته شدیم و ساختمان جیپ را به کوشش وارطان هوانسیان ساختیم ، در دیگر کشورها چه خبر بود؟ آیا ما روی یکدیگر موثر بودیم؟ این اثرگذاری چقدر و چگونه بود؟ ایا در زمان ساخت تخت جمشید ، میدان نقش جهان ، میدان ازادی ، در دیگر کشورها هم خبری بود؟ اگر بود چه بود؟
بعید است کتاب مفصلی که ایرج اعتصام به همین منظور نوشته بود دیگر به چاپ برسد. روزگاری که نهادها باید از کتاب حمایت میکردند گذشت و ناشر خصوصی نیز توان انتشار کتابی در چندین مجلد به این وسعت را ندارد لیکن ما نیز امیدواریم به نسل جوان ، به دانشجویان ارشد و دکتری ، به محققین و عاشقان ایران که حداقل ، بازهای از این تاریخ کهن را مورد بررسی قرار دهند. منطقا هرچه این بازه معاصرتر باشد کار اسانتر است و البته باید مواظب بود در دام فرمالیسم و تقلید شکلی و نتیجه گیری سطحی گیر نکنیم. باید عمیق بشویم و ببینیم ایا بصورت عینی در جراید و غیرعینی در فضای فکری آن بازه ، ما در تطبیق چه کردهایم. شاید انتخاب بازه معاصر و مراجعه به خود معماران خالق آثار ، اگر دچار توهم اتهام کپی نشوند ، یک روش قابل اتکا به لحاظ علمی باشد. قطعاً مطالعات تطبیقی میتواند یک TIMELINE آموزنده به ما ارائه دهد از راهی که آمدهایم و راهی که رفتهاند.
روح استاد قرین رحمت الهی و یاد او گرامی