اختصاصی پایگاه خبری فضای نو : رسانه تخصصی طراحی داخلی


کنشِ معماري ميتواند انقلابي براي تغيير زندگي باشد.

عالم را مي‌توان از طريق فرآيند ِ مداوم شدن ، ادامه‌داشتن درك كرد ،به تعبيري از تغييراتي كه در طي زمان و مسير رخ مي‌دهند .
زندگي بيانِ ناتمامي است و تمايل بر ادامه و تدوام دارد… زنده بودن به معناي اين است كه باز نفس مي‌كشد ،‌ نقش مي‌آفريند و دگرگوني را در روزمردگي رقم مي‌زند ،پس قدرت واژه‌ِی” زندگي “در همين ناتمامي است. اما معمار فضاي داخلي را به گونه‌اي ايستا تمام می‌کند ،آن را منجمد مي‌نگرد ،در حالي كه زندگي مخاطب فضا وابسته به دمي است كه هنوز نيامده …
لحظاتي كه در شيوه ي زندگي مخاطب ميان برنامه‌هاي ثابت و نياز هاي شناور او هنوز تحقق نيافته‌اند.
زمان و فضاي در هم تنيده اي كه غير قابل پيش بيني و سيال است با فضايي كه پاسخي براي رفع نيازهاي مخاطب محسوب مي‌شود ،زندگي روزمره تلاقي ميان اين دو است ، به عقيده جان كيج‌‎ “كار و تنوع دو فعاليتي هستند كه به راحتي تطبيق دادني نيستند اما مثل جبر‌گرايي و احتمالات به يكديگر وابسته اند.”
تغيير از تفسير اغاز مي شود..
مانند موج كه از برهم نهي حركت‌هاي كوچك اوج مي‌گيرد ،شايد از اتفاقات بر‌خاسته از زيست ِروزمره ، مؤلفه‌هايي متفاوت در فضا جاري شود تا ساماندهي و نحوه‌ی حركت كاربر و متاخرتر ،زيست او را دچار تغيير كند. چگونه فضاي تاليف شده توسط معمار مي‌تواند امكان اين تغيير را به صورت منعطف پاسخگو باشد؟
از اين منظر معمار ، ناظر كل است، خدايي که فضاها را تعريف مي‌كند و فضا در این تعریف بستري براي زيست ِكاربر و ابزاري براي هدايت روندِ زندگی او خواهد شد .ناخوداگاه اجتماعي انسان‌ها تحت تاثير فضاي ذهن معمار شكل مي‌گيرد و انسان‌ها به نوعي در فضاي ذهني معمار زيست مي‌كنند ،معمارها شيوه زندگي خاصي را برای مخاطبین خود ترويج مي‌كنند، چرا كه معماري يك ابزار رساننده نيز هست …از نگاه شخصي من حضور مخاطب در كنار مولف فضا مي‌تواند به تمرين‌هاي معمار معنا ببخشد به ويژه در تعريف فضاهاي داخلي كه بيش از پيش زيست را در بر می‌گیرد.
اما نه خدا و نه شیطان
سرنوشت تو را
بتی رقم زد
که دیگران می پرستیدند.
بتی که
دیگرانش
می پرستیدند .‍‌‏‏