اختصاصی پایگاه خبری فضای نو :  رسانه تخصصی طراحی داخلی


کامبیز مشتاق گوهری  فارغ التحصیل معماری از دانشگاه شهید بهشتی و دکترای معماری از دانشگاه پاریس دوازده است. او سابقه مدیریت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان سیستان و بلوچستان و مدیر کل دفتر طرح ‌ریزی شهری و طرح‌های توسعه و عمران وزارت راه و شهرسازی بوده است. او در روزهای اخیر تلاش فراوانی برای حفظ خانه زند نوابی در میدان فلسطین تهران داشته است. با او به همین بهانه به گفتگو نشستیم.

جناب مشتاق گوهری الان از وضعیت ملک چه اطلاعاتی داریم؟

تخریب متوقف شده و اخیراً یکی از دوستان سرمایه گذاری را برای بررسی ملک به پای پروژه برده است. او قصد خرید آن را دارد. کار تخریب خطا بود اما ما نباید فراموش کنیم که مالک هم حقوقی دارد، مالک از سال ۱۳۸۸ حکم دیوان را داشته است اما اقدامی نکرده بود بنظر می رسد از سر استیصال این روزهای کرونایی را برای تخریب انتخاب کرده است. سازمان های دولتی و شهرداری باید راهی برای این مالکان پیدا کنند تا مایملک خود و خاطره شهری مردم یک شهر را به این شکل ویران نکنند. برخی از قدرت خود سوء استفاده می کنند، نمونه اش وزارت میراث فرهنگی است که از سازوکار ثبت و قانون های پشتیبان آن تنها برای فریز کردن بنا استفاده می کند. امروز یک واقعیت این است که بنای ثبتی خریدار ندارد چون می دانند که بایک بنای ثبتی هیچ کاری نمی توان کرد. نه می توان در آن زندگی کرد و نه می توان در آن برای زندگی امروز تغییراتی مناسب داد ، حالا نکته مضحک آن است برخی از مسئولین به این افتخار می کنند و اینکه برای مالکین این اندازه دردسر درست کرده اند را کاری می دانند کارستان. اما مالکین هم راهش را یافته اند و به دلیل نقص قانون سال ۱۳۰۹ و عدم سیاست های تشویقی که باید برای این مالکین در نظر گرفته می شد به دیوان عدالت شکایت کرده حکم خروج از ثبت می گیرند و بنا را مانند خانه زند نوابی اینگونه ویران می کنند.

حال آنکه راه دارد این کار،  سنت ایرانی تغییر و تبدیل و ترکیب در بناها بوده است. مسجد جامع اصفهان با تغییر در طول تاریخ همیشه حود را معاصر نگاه داشته است. این مسجد هزار سال تاریخ تغییر را باخود همراه دارد و اتفاقا همین تغییرات به آن هویت ویژه می دهد . درروزگار قاجاریه  هم که آخرین دوره حضور معماران سنتی ماست، حتی نمای بناهای گذشته را تغییر می دادند تا بنا معاصر بماند. تصمیماتی که الان در ایران با سیاست های عقب افتاده و من درآوردی میراث فرهنگی اتخاذ می‌شود حتی در رم و پاریس هم نمی‌شود. ما باید به حقوق مالک احترام بذاریم و با سیاست‌های تشویقی مثل دادن زمین معوض یا تراکم شناور یا مسائلی از این دست بناهای تاریخی را حفظ کنیم. و بویژه با دادن امکان الحاق، تغییر و تبدیل به غالب بناهای تاریخی غیر نفیس به افراد انگیزه برای خرید و نگهداری آنها را بدهیم. مثلا این بناها و مستحدثات درون آنها را معاف از مالیات کنیم. اینگونه راه کارها وجود دارد اما میراث نه دانش و نه شهامت پرداختن به آنها را ندارد مثلا در مسابقه بازآفرینی کارخانه سیمان ری  که اکثریت معماران شرکت کننده در مسابقه راه حل های تلفیقی و الحاقی برای ارتقای فضا و عملکرد این کارخانه داده بودند داوران مسابقه که از سردمداران همین میراث فرهنگی ورشکسته و درمانده بودند باز اصرار به ادامه همان سیاست‌های اشتباه این سالهای خود را داشتند. اینها نه تنها بناهای در اختیارخود را به ویرانی و ورشکستگی کشانده اند سایر تلاش های دستگاه ها و متخصصین را هم به بیراهه می کشند و ابتر می گذارند.

وزارت میراث فرهنگی در چه وضعیتی است؟

وزارت میراث فرهنگی سال ها حیاط خلوت دولت بوده است. الان هم همینطور است برغم امیدی که داشتیم تا مجلس این وزارتخانه جدید را از لوث وزرای نامرتبط و ناکارآمد پاک کند این طور نشد و مجلس پیشین هم با ابقای آقای مونسان در خطاها و ویرانی های ناشی از حضور ایشان در وزارت شریک شده است. من خودم در این دستگاه مدیرکل بوده ام، مدیران همدوره من شاهدند که همین نقدها را از درون داشته ام و در جلسات مدیران به آقایان گفته ام ولی نتیجه نمی گرفتم در نتیجه بدلیل تصلب و ناکارآمدی موجود استعفا دادم و بیرون  آمدم چون دیدم کاری پیش نمی رود. این شیوه انتصاب مدیران غیرمرتبط در ۱۶ سال پیش خسارت بار بوده است در دولت‌ قبل این سازمان سلاخی شد و قطعاتش را به شهرهای مختلف فرستادند که موجب از بین رفتن بسیاری از مدارک و خروج بسیاری از کارشناسان این سازمان شد . در میان کارشناسان باقی مانده هم یک نوع سیستم پدرخواندگی  وجود دارد که به موضوعات مهم نمی پردازدو تنها سعی می کند نیروهای خود را در بخش های مهم این سازمان نگاه دارد. ریاست یا وزارت این سازمان هم سکوی پرتاب است برای مدیران تا به بخش‌های دیگر دولت صعود کنند. متاسفانه نگاه دولت های ما به مردم نگاه ارباب و رعیتی است و فقط در مراکز ثروتمند مثل آذربایجان ، شیراز ، اصفهان ، یزد و تهران کارهایی میکند. الان وزارت میراث فرهنگی شفاف نیست. اتاق خلوت دولت است. در مقابل امید مان به شهرداری است تا در حد واگذاری تراکم یا خرید ملک اگر می تواند کاری انجام بدهد.

قانون ۱۳۰۹ چرا اصلاح نمی شود؟

اصلا مگر وزارتخانه کاری مهمتر از اصلاح این قانون دارد؟یا لایحه کنند یا قانون قبلی را اصلاح کنند. قانون قطعا باید اصلاح شود اما مسئولین می گویند اگر قانون اصلاح شود ممکن است ظرفیت فعلی ان از بین برود و به خطر بیفتد. مگر می شود در بین اینهمه نماینده در ادوار مختلف چند نفری برای اصلاح این قانون پیدا نشود. آقایان از تنبلی بهانه می آورند. برخی می گویند قانون اصلاح شده اما ایراد شورای نگهبان دارد. خب این که نگرانی ندارد. باید رفع شود. قانون باید مدافع حقوق مردم باشد ولی قانون فعلی ثبت حقوق مالک را از او سلب می‌کند در بعضی پروژه‌ها با حریم سازی حقوق مردم همسایه بنا نیز از آنها گرفته می شود. امروز عملکرد وزارت میراث فرهنگی مردم را به دشمن آثار تاریخی تبدیل کرده است.

شورای شهر و شهرداری چه کارهای بیشتری می‌توانند انجام دهند؟

الان شهرداری می گوید من قصد فروش شهر را ندارم و تراکم نمیدهم. خب خوب است اما اگر یکجا فروش شهر روا باشد همان جایی است که قصد حفظ این دانه های باارزش شهری است. روش های دیگری هم هست. مهم  دادن زندگی شهری به بناست حالا تلفیق ، الحاق یا ترکیب بنا یا خریداری و هر روش دیگری که این مهم را ممکن می کند می تواند انجام شود. الان در مورد این پروژه من خودم را نمی بخشم زیرا دیر به جلوی بیل رفتم و بخشی از بنا تخریب شد و در نهایت هم با تهدید پلیس عقب کشیدم. ولی همین بنای باقی مانده را هم میتوان حفظ کرده بهره برداری کرد. شهرداری باید کاری بکند که داشتن بنای تاریخی امتیاز محسوب شود. در فرانسه یک چیزی هست به اسم شهرداری تاریخی. وظیفه اش دادن جواز بنا در بافت تاریخی است که جدای از شهرداری عادی است. در این کشور باید برای ساخت بنا از شهرداری تاریخی هم مجوز گرفت.

خریدار موضعی نگرفته؟

خریدار از سال ۸۸ در کشمکش است. آنها سال ۸۸ حکم دیوان عالی را گرفته اند. رفتند جواز تخریب هم گرفته اند. شهرداری هم از میراث استعلام کرده گفته مانعی ندارد. خب این هم حقوقی دارد. اقای میراث فرهنگی تو از سال ۸۸ که دیدی اینها حکم دیوان عدالت اداری دارند چرا کاری نکردی!؟ نامه بزن.  بنا را بخر. پیشنهادی بده! سرمایه گذار پیدا کن. نه میراث نه شهرداری کاری نکرده اند در همه این سال ها. این بنده خدا هم همینجور مانده سفیل و سرگردان. خب شاید این تنها دارایی مالک باشد. من حق میدهم به مالکین بناهای تاریخی. الان میراث فرهنگی کشور در خطر است چون کم کاری در این دستگاه زیاد است. چسبیده اند به گردشگری مثلا ولی این دوستان دقت نمی کنند که ما گردشگری و صنایع دستی مان هم از جنس میراث فرهنگی است و تا به این نپردازیم آنها هم حل نمی شوند.