اختصاصی پایگاه خبری فضای نو : رسانه تخصصی طراحی داخلی


اسمیت در دانشنامه استنفورد پدیدارشناسی را چنین تعریف کرد؛ “پدیدارشناسی را عموما به یکی از این دو شکل تعبیر می کنند: یا آن را رشته ایی در فلسفه می دانند، یا جنبشی در تاریخ فلسفه. رشته پدیدارشناسی را می توان بدوا بررسی ساختارهای تجربه یا آگاهی تعریف کرد.” رویکرد پدیدارشناسی را بر اساس نوع و چگونگی دیدگاه می توان به مثابه “پدیدارشناسی جریان شناخت شناسانه” و ” پدیدارشناسی به مثابه جریان هستی شناسانه” در نظر گرفت. رویکرد پدیدارشناسی را می توان بر اساس نوع و چگونگی دیدگاه به دو دسته تقسیم کرد : پدیدارشناسی به مثابه جریان شناخت شناسانه و  پدیدارشناسی به مثابه جریان هستی شناسانه در نظر گرفت. ژان برتلمی،  در کتاب ” زیباشناسی” در باب تقابل هنر و پدیدارشناسی چنین می گوید: “جوهرهای پدیدارشناسی مانند هر آنچه موضوع شهود بلافصل باشد، در قالب مفاهیم کلی نمی گنجد. عقل جز از طریق تمیز و تخمین به تصور آنها دست نمی یابد. پس بیان اینکه “هنر فی نفسه چیست؟” بیش از هر چیز بیان این معنی است که هنر چه نیست.” برای وسعت بخشیدن به واقعیت، پدیدارشناسی و هنر با یکدیگر روبرو می شوند. به موازات پدیدارشناسی هنرمندان و  معماران نیز در این راستا شروع به تولید اندیشه کردند. « کریستین نوربری شولتز» در تبیین نظریات خود درباره معماری به نوعی پدیدارشناسی محیطی اشاره می کند در مفهومی کلی “مکان” را مطرح کرده آنچه قبل تر هوسرل و هایدگر بدان پرداخته بودند. از سوی دیگر، روش پدیدارشناسی این توان را د ارد تا به ایجاد محیط های واجد معنا وفراخوانی، “حس مکان” ، “روح مکان” و “معنای مکان” بپردازد که مولفه های اساسی در هویت مکانی است. از دیدگاه کریستین نوربری شولتز مکان فضایی است که انسان از وجود خود آگاه است و در واقع فضا تنها زمانی که به نظامی از مکان های با معنا و برانگیزاننده احساس برای ما تبدیل شود، زنده می شود و شکل می گیرد. وی در بستر برشماری سه اصل برای مکان های با معنا “گونه شناسی، مکان شناسی و ریخت شناسی” اشاره دارد که ” گونه شناسی” از طریق چهار محرک وجود آدمی، حالات روحی، ادراک و فهم، گفتگو و هستی با دیگران به دست می آید. یوهانی پالاسما را باید یکی از تأثیرگزارترین چهره‌هایی دانست که آثار نظری و عملی او سهم به‌سزایی در بسط و گسترش گفتمان پدیدارشناسی در معماری ایفا نموده است. استیون هال در مورد شخصیت چندبعدی وی می گوید:«پالاسما تنها یک نظریه‌پرداز نیست؛ او از منظر پدیدارشناسی معماری، فردی برجسته است. وی به معماری تحلیل ناپذیر حواس می‌پردازد، و خصوصیات پدیداری این نوع نگرش است که به نوشته های او در حوزه فلسفۀ معماری خصوصیتی ویژه می‌بخشد». در نهایت می توان گفت پدیدارشناسی به عنوان یک روش برای شناخت جوهر و درون مایه‌ی اثر فوق، در سه حیطه پدیدار مکان، زمان و فضا با در نظر گرفتن ادراک و حواس انسان توجه شده است.

برای مطالعه بیشتر منابع پیشنهاد می گردد:

ریخته گران، محمدرضا، ” پدیدارشناسی چیست” .

برتلمی، ژان ” زیباشناسی” ترجمه احمد سمیعی .

شولتس،کریستیان.-نوربرگ، – ،روح مکان به سوي پدیدارشناسی معماري،