اختصاصی پایگاه خبری فضای نو : رسانه تخصصی طراحی داخلی
از سر گذراندن تجربه معماری به سبک بین الملل، در معماران و اندیشمندان این سوال را ایجاد کرد؛ ” بر سر احساس و خاطره جمعی (مشترک بین انسان ها) چه آمد؟ ”
در دوران گذر از مدرنیسم، شاهد به وجود آمدن جریان های فکری متعددی در طراحی معماری بودیم که در ادامه سبک مدرنیسم به دنبال پاسخ به چنین سوالاتی بودند. رابرت ونچوری معتقد بود که طراحی و تعریف فعالیت ها باید به دنبال یافتن راه حل هایی برای پدیده های دوگانه فردی و گروهی(معماری و منظر شهری) باشد و نباید بر یکی به قیمت از دست دادن دیگری تاکید کرد. ونچوری با طراحی و ساخت خانه وانا برای مادرش، توانست احساس مشترک در تمام فرهنگ ها یعنی “خانه” را بر انگیزد. در ادامه همین تفکر، معماری به سمت نگرش های بوم گرایی و نگاهی گذشته نگر و تأملی بر فرهنگ منطقه ای هر سایت در طراحی بنا هدایت شد. بر ارتباط بنا با زمینه تاکید و معماری زمینه گرا به عنوان یک مسیر طراحی مطرح شد. در این گونه معماری هر ساختمان بر اساس زمینه های اجتماعی-فرهنگی، بافتی-اقلیمی و شرایط خاص سایت و بنا طراحی و اجرا می شود و در واقع بنا بخش کوچکی از طبیعت پیرامون و پیام رسان متن و زمینه شکل گیری خود است. منظور از زمینه، همان زمینه و محیطی است که معماری در آن شکل می گیرد و محتوا و فرم را در بر می گیرد. هر پدیده ای به شیوه خاص خود بر محیط پیرامونی تأثیر می گذارد و از آن نیز تأثیر می پذیرد و ظاهراً در ارتباط متقابل با یکدیگر هستند. این ارتباط دوگانه برای طراحان زمینه گرا ارزشمند است و به دنبال کشف و بیان رابطه در فرایند طراحی خود هستند.در مواجهه با زمینه از منظرهای متعددی به آن نگاه می شود. از جمله؛ زمینه های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی و انسانی که در محور ویژگی ها و شاخصه ها مورد مطالعه قرار می گیرد تا معمار بتواند رابطه با بافت را بیابد و در طراحی بیان کند. در کلام آخر باید بگویم که همواره جریان های فکری و سبک های معماری مسیرهای ارزشمندی را برای طراحان روشن کرده است. آزادی بیان و رهایی سبک مدرنیسم، همزیستی بنا و طبیعت در سبک ارگانیک و عشق به مکان ، فرهنگ و انسانها در منطقه گرایی و حتی اندیشه ایجاد تضاد با زمینه و توجه به نوآوری هر کدام می تواند به تولید محتوای معماری بیانجامد.