اختصاصی پایگاه خبری فضای نو : رسانه تخصصی طراحی داخلی


نویسنده: آرتور امید آذری[۱]

بی شک تمام معماران، آرزوی خلق فضایی را دارند که بتواند به دیدگاه های خود، محققین و ساکنین فضاها پاسخگو باشد. زوی معماری خوب و بد را مطرح می کند. او بین معماری، مجسمه سازی و مقیاس شهری مرز می گذارد. در مرحله بعد بر فهم فضای معماری تاکید می کند و سپس فضای داخلی را معیار ارزشی خود قرار می دهد. زوی جنبه های کیفی فضا را تحت عنوان معماری خوب، فضایی جذب کننده، تربیت کننده که آرامش معنوی در مخاطب را ایجاد کند، معرفی می کند. معماریان در واژه شناسی فضایی چنین می گوید: “توازن فضایی، نظم فضایی، تصور فضایی، جوهره فضایی، تجربه فضایی، تداوم فضای، درک فضایی، اصالت فضایی، محرک های فضایی، وحدت فضا و…” و ده ها واژه دیگر که می تواند در زبان معماران قرار گیرد. در این میان حضور در فضا و تجربه آن، فهم بهتر اثر را در بر دارد. بنابراین برای ادامه بحث تصمیم گرفتم تا در موزه هنرهای معاصر حضور پیدا کنم تا با نگاهی متفاوت به خوانش فضای داخلی آن بپردازم.

طراحی و ساخت موزه هنرهای معاصر تهران یکی از مهمترین و شاخص ترین کارهای کامران دیبا است. طراحی و ساخت موزه در مساحتی بالغ بر ۵۰۰۰ مترمربع، حدود نه سال طول کشید. موزه در حاشیه  شرقی خیابان کارگر شمالی و در جوار پارک لاله در تهران بنا شده است. پارک لاله و بازار هنر، همسایگان جنوبی، شرقی و شمالی موزه هستند. این بنا دارای دو ورودی است. ورودی اصلی آن در جانب غرب بنا از سوی خیابان کارگر در نظر گرفته شده است؛ ورودی دوم از سمت پارک لاله است و خدماتی محسوب می شود. ساختمان موزه در جنوب بستر طرح، و باغ مجسمه است.بنای موزه به صورت مجموعه ای از احجام متنوع طراحی شده است که نسبت به خیابان اصلی ۴۵ درجه چرخیده اند. برفراز این حجم های چرخیده، نورگیرهایی همشکل با مقیاس های مختلف واقع شده، که بجز چهار ورودی بر فراز ورودی، همگی برای اجتناب از نور مستقیم آفتاب، رو به سوی شمال شرقی دارد. آنچه در این خوانش برایم مهم است تا با شما به اشتراک بگذارم:  فهم الگوهای بی زمان و بی مکانیست که به واسطه حضور در اثر دست یافتنی است. فهم خلاقیت فضایی و تکامل الگوهای کهن، گسترش و تنوع فضاها که می تواند مسیر آموزش معماری داخلی را هموارتر سازد. برای فهم آسانتر فضا چند معیار اصلی را انتخاب کردم که در این یادداشت به یکی از مهمترین آنها مختصر اشاره ایی می کنم. در هنگام حضور در فضا و تجربه آن “سیالیت فضایی” را مهم دانستم. سیالیت فضا رابطه تنگاتنگی با فضا و زمان دارد. فضاهای داخلی موزه با حرکت در آن تعریف می شود. گویی عناصر محدود کننده از آن حذف شده است تا کاربر به راحتی بتواند آزادانه با هر زاویه دید دلخواه در فضا حرکت کند و آن را تجربه کند. مسیرها کاربر را به اندیشیدن دعوت می کند تا مشتاقانه قدم در کشف فضاها بگذارد. انگار هر فضا در فضایی دیگر رسوخ کرده است. به قول معماریان” برای ایجاد ِمعماری قدم زدن” مسیرها و راه ها اندیشیده شده است. مسئله ای که در رمپ سرتاسری میانی هست ورودی و شیوه ارتباط گالری ها به وسیله رمپ قابل بازخوانی است. دیبا از رمپ ها نه تنها در هسته ورودی طرح استفاده کرده، بلکه از آن برای اتصال گالری هایی که در ترازهای ارتفاعی متفاوتی قرار دارند نیز بهره برده است.

در این یادداشت از کتاب’ مبانی نظری معماری’ و ‘کامران دیبا و معماری انسان دوستانه’ بهره برده شده است.

[۱] دکتری معماری، مولف و نویسنده