اختصاصی پایگاه خبری فضای نو : رسانه تخصصی طراحی داخلی
درسا بخشندگی: علی لواسانی معتقد است ارتباط سازنده میان معمار، مجسمهساز، نقاش، موسیقیدان و سایر هنرمندان در دیگر عرصههای هنری میتواند موجب پیشرفت معماری شود و مانند گذشته خط فکری جدیدی به حوزه معماری بدهد.
به نقل از گروه معماری هنرآنلاین: علی لواسانی سال ۲۰۱۵ استودیو معماری Alagroup را تأسیس کرد. او از ۱۳۹۳ تاکنون در زمینه طراحی صنعتی، نقاشی و به ویژه طراحی و معماری با اجرای پروژههای مسکونی، تجاری و فضای باز فعالیت داشته است. لواسانی، معماری را به عنوان هنر و دانشی برای بهبود زندگی، شهرها و ساختمانها تعریف میکند و از طریق تجزیه و تحلیل مسائلی چون فرهنگ، آب و هوا، شرایط اجتماعی و اقتصادی سعی در بهبود زندگی انسانهای معاصر دارد.
کارهای او بارها در جوایز و مسابقات مختلف داخلی و خارجی درخشیدهاند. از جمله پروژههای لواسانی که برنده جوایز معماری یا طرح برگزیده شدهاند، میتوان به پروژه مقام دوم طراحی مبلمان شهری Gaudi-اسپانیا ۲۰۱۹، مقام سوم رقابت طراحی مبلمان ایران ۱۴۰۰، تقدیرشده در رقابت طراحی مدارس دولتی هند ۲۰۲۰، فینالیست رقابت معماری خانه کوچک کانادا ۲۰۲۰ اشاره کرد. آنچه میخوانید گفتوگوی هنرآنلاین با این معمار و شهرساز است.
اجازه دهید ابتدا بحث را از نحوه ورود شما به عرصه معماری آغاز کنیم. چطور وارد حوزه معماری شدید و چه عواملی شما را به این سمت جذب کرد؟
من از دوران راهنمایی و دبیرستان به معماری علاقهمند بودم و فقط میخواستم وارد این حوزه شوم. با توجه به اینکه شغل پدرم معماری تجربی بود، ما ساختمانها، ساختوساز و دانشگاه معماری را میدیدیم، سر ساختمان میرفتیم و من همیشه علاقه داشتم وارد این حرفه شوم. اما در ادامه سمت معماری نرفتم و لیسانسم را در زمینه مهندسی صنایع گرفتم و در همین زمینه نیز مشغول فعالیت شدم. متأسفانه از آنجا که به صنایع علاقه نداشتم، هر چه پیشتر میرفتم بیشتر متوجه این مساله میشدم، تا زمانی که با یک درس به نام کنترل پروژه در زمینه صنایع مواجه شدم. این درس باعث تغییر دیدگاه من شد بهگونهای که متوجه شدم میتوانم صنایع را از دید معماری دنبال و در صنعت ساختمان شروع به کار کنم. به طبع در ادامه مسیر در شرکتهای خوبی نیز مشغول به کار شدم اما در نهایت این دغدغه در ذهن من باقی ماند و این شغل را رها کردم.
در دانشگاه آزاد قزوین، فوق لیسانس معماری را تمام کردم و از همان سال اول که قبول شدم، شروع به معماری و ساختوساز کردم و در کنار آن نقاشی کشیدن را نیز شروع کردم. پدرم به صورت حرفهای در زمینه معماری فعالیت میکردند و یک پروژه را به صورت نیمهحرفهای به من سپردند. یکی از مزایای کار این بود که به من یک دید صنعتی مانند طراحی صنعتی و نقشهکشی صنعتی داد. از جهتی کارشناسی ارشد معماری به من کمک کرد بتوانم راحتتر کار کنم، به عبارتی کار برای من با توجه به اینکه طراحی صنعتی میکردم راحت بود. در نهایت من از هر دو تخصص یعنی طراحی صنعتی و معماری استفاده کردم.
البته جدا از این، یکی از مشکلات معمارهای ایرانی این است که زمانبندی مناسبی ندارند و در بسیاری از کارها به دلیل اینکه کنترل پروژه و مدیریت پروژه مناسب نیست با مشکل مواجه میشوند. به دلیل علاقه من به این درس، کارفرما از نظر مدیریت پروژه با من به مشکل برنمیخورد و این به دلیل تحصیل در رشته صنایع بود که در این زمینه به من کمک کرد، همچنین هر چه در کار پیش رفتم متوجه شدم که قسمت بوده من در این رشته تحصیل کنم.
در مقطع کارشناسی ارشد پایاننامه شما به چه موضوعی اختصاص داشت؟
موضوع، طراحی مجتمع مسکونی با رویکرد حس سرزندگی در منطقه یک و تعاملات اجتماعی بود. یکی از دغدغههای من این است که مثلاً در شرایط فعلی معماری از دید مدرن و کلاسیک که یک سری مهندسان انجام میدهند، تزئینات بسیار زیادی دارد حتی در دید مدرن نیز همینطور است. اما معماری باید مانند معماری سنتی ما و معماری مدرنیته اروپایی طوری باشد که در کنار آن سادگی و خلوص بتواند مردم را جذب کند و این مساله در شرایط کنونی آنگونه که باید برای مردم اتفاق نمیافتد.
یکی از مباحثی که در معماری دهه اخیر بسیار پررنگ شده، معماری بومی و منطبق با زندگی نسبتاً مدرن امروزی است. در آثار شما توجه به بومیسازی و استفاده از مصالح بومی دیده میشود. به نظر شما چطور میتوان یک معماری بومی با زبان مدرن در ایران داشت؟
در تعریفی که از معماری وجود دارد، این رشته یکی از شاخههای مهم آن هنر است اما متأسفانه هنر از معماری بسیار دور شده است. از نظر من ارتباط سازنده میان معمار، مجسمهساز، نقاش، موسیقیدان و سایر هنرمندان در دیگر عرصههای هنری میتواند موجب پیشرفت معماری شود و مانند گذشته خط فکری جدیدی به حوزه معماری بدهد. خوشبختانه من این فرصت را داشتم که با اساتید نقاشی و مجسمهساز خوبی کار و با آنها ارتباط برقرار کنم اما متأسفانه معماران نشستهای کمی با هنرمندان بزرگ دارند و این ارتباط میتواند کمک کند که خط فکری معماری ما به بلوغ فکری گذشته برسد. نمای ساختمانها ابژههایی هستند که در سطح شهر وجود دارد و وقتی شما از کنار آن نما حرکت میکنید، گویی یک مجسمه در سطح شهر میبینید. هر ساختمان بیانگر یک مجسمه یا تابلو نقاشی است که در سطح شهر وجود دارد، پس بسیار مهم است که ارتباط سازنده میان هنرمند و معمار به وجود بیاید یا سلسله نشستهای خوبی در این زمینه برگزار شود که باعث بالا رفتن سطح کیفی ما میشود و مطمئناً هنرمندان نیز بسیار به این موضوع که با معماران در ارتباط باشند علاقه دارند، من این مساله را از صحبتهایی که با هنرمندان داشتم متوجه شدم اما متأسفانه این راه باز نیست. این ارتباط و همفکری با آنها باعث میشود ما سازههای خیلی بهتری به جود بیاوریم و به طبع مردم شهر شرایط بهتری مانند گذشته که در مکانهای خوبی که زندگی میکردند تجربه کنند.
کارنامه شما نشان میدهد در رویدادهای مختلف شرکت کردید و بسیار فعالید. سال ۲۰۲۰ موفق به کسب مقام دوم در رقابت طراحی مبلمان شهری شدید. از نگاه داوران چه نکاتی در آثار شما وجود داشت که باعث موفقیت در این مسابقه شد؟
یکی از مهمترین مواردی که من سعی میکنم در پروژهها، طراحی مبلمان، طراحی صنعتی، طراحی ساختمان و سایر فعالیتها رعایت کنم و برایم بسیار مهم بوده، این است که با یک خلوصی بتوان یک طرحی را بیان کرد و این کاری است که مدرنیته انجام میدهد، یعنی همه چیز بر اساس خلوص هست. شعاری که برای دفتر ما طراحی شده نیز بر همین اساس است؛ «به سادگی، شیک زندگی کن». نیاز به اضافهکاری و عوامفریبی نیست، اگر ما بتوانیم با مردم ساده صحبت کنیم و آنها جزئیات را ببینند و آن را درک کنند، اینگونه میتوانیم یک بازخورد مثبت بگیریم. کار اسپانیا نیز همینطور بود؛ یک حجم ساده مکعب که در دل زمین فرورفته بود و نشیمنهایی در آن ایجاد شده بود، از دید داوران همان قضیه سادگی است که به نحو احسن در اثر بیان شده است.
بازخورد این رویداد در داخل کشور چگونه بود؟
من آدمی نیستم که روابط پیچیده و گسترده داشته باشم و این مساله بازخورد مثبت نداشت. کما اینکه من همان کار را در مسابقات مشهد برای حرم امام رضا(ع) ارسال کردم و هیچ اتفاقی نیفتاد. طراحی این مبلمان شهری با یک سری تغییرات کلی و تغییر در جزئیات بود که متأسفانه در مسابقات داخلی هیچ توجهی به آنها نشد. همچنین ما یک نمونه دیگر داشتیم که در رقابت خردسرای فردوسی شرکت کردیم. کار ما از نظر حجمی و پلانی فوقالعاده بود بسیار فکر کرده بودیم، همان خلوص و سادگی در کار بود و از دید مهندسی بررسی شده بود، همچنین درباره خردسرای فردوسی نیز مطالعاتی انجام دادیم و در ایران ارائه کردیم که هیچ اتفاقی نیفتاد اما طرح پیشنهادی ما برای فرهنگسرای ایرانیان مقیم سیاتل در آمریکا، فینالیست شد.
با طرح شهر عمودی برای مهاجران غیرقانونی در مسابقه evolve شرکت کردید. لطفاً در مورد این طرح بیشتر توضیح دهید.
این طرح را برای رقابت evolo-2021 ارائه کرده بودیم. یکی از دغدغههایی است که در سطح جهانی وجود دارد این است که اروپا معمولاً به مهاجرهای غیرقانونی که از کشورهای خاورمیانه مانند افغانستان، سوریه و حتی ایران هستند اعتماد نمیکند و به آنها به دید مجرم و انسانهایی که میخواهند فضا شهری را به هم بریزند نگاه میکند، همچنین درباره این افراد تبعیض نژادی وجود دارد. با توجه به این مسئله من یکسری برجهایی را در نظر گرفتم که این افراد بتوانند در شهر ساکن شوند و کارگاههایی داشته باشند که در همین جهت تولیداتی انجام دهند، تولیداتی که برای مهاجران رزق و روزی به همراه داشته باشد. این کارگاهها شامل فعالیتهایی مرتبط با مزرعه، چوب، فلز و… باشد که اروپاییها نیز کمتر انجام میدهند در آن کارگاهها انجام شود، در مجموعه تجاری که در قسمت پایین مجتمع قرار دارد آثار به فروش گذاشته شود و با قیمت مناسبتری نسبت به اروپا در آنجا عرضه شود که مردم بتوانند زندگی خود را بگذرانند. در همین حین در طول یک یا دو سال در همان مکان فرهنگسازی برای کودکان و خانوادهها صورت بگیرد که بتوانند به سطح کشور و شهر وارد شوند، زیرا دغدغهای که اروپا دارد این است که مهاجران از لحاظ فرهنگی با مردم اروپا یکی نیستند و دغدغه منطقی هست، همچنین با توجه به زمانی که در آن شرایط و فضا پشت سر میگذارند از لحاظ فرهنگسازی بروز میشوند و میتوانند با مردم آن شهر و کشور تعاملات داشته باشند. در کنار این مسائل آموزش زبان و تمام نیازهای یک انسان را در آن برج داشته باشند و سپس وارد جامعه شوند.
این طرح به چه مرحلهای رسیده است؟
در رقابت evolo2021 بیشتر دغدغه آنها کمبود آب، شرایط پایداری و گرم شدن زمین و آب شدن یخها بود که با توجه به این قضیه در نتیجه کار ما مقامی نیاورد. ما امسال نیز با یک دیدگاه دیگر شرکت کردیم، علاوه بر مسابقات evolo2022، در یک مسابقه کانسپچوال در آمریکا شرکت کردیم. طرح امسال را در خود تهران در نظر گرفتیم و به مشکل زلزله پرداختیم که به نظرم دیدگاه خوبی را به جامعه دانشآموزی ایرانیان میدهد که دیدگاه ما را ببینند. فکر میکنم تا یک ماه دیگر نتایج مشخص شود و بدانیم چگونه نمایش دهیم.
برایتان در ادامه این مسیر، آرزوی موفقیت میکنم. شما عضو هیأت داوران مسابقه جهانی دانشجویان و همچنین منتور مسابقه بینالمللی طراح جوانان آسیا هستید. لطفاً در این باره نیز توضیح دهید.
من منتور مسابقات بینالمللی برای آسیا بودم که آن مسابقه به پایان رسید اما این افتخار را دارم که هنوز عضوی از هیات داوران مسابقات ایتالیا و دانشجویی جهان باشم. کارهای دانشجویان برای ما فرستاده میشود، آنها را بررسی و در حد توان و علمی که دارم آنها را راهنمایی میکنم و در نهایت فیدبک برایشان میفرستم که بتوانند پیشرفتی در این مورد داشته باشند.
دانشجویان ایرانی خیلی راحت میتوانند در این مسابقات شرکت کنند. من توصیه میکنم حتماً در این مسابقات شرکت کنند؛ مسابقات مهمی هستند که میتوان در آن تجربههای زیادی کسب کرد. دانشجویان از سراسر دنیا شرکت میکنند، مثلاً من دانشجو از اسلواکی و بورکینافاسو داشتم که کارهایشان را بررسی کردم و فرستادم. بیشتر دانشجویانی که با من برخورد داشتند اروپایی بودند اما شرکتکنندههای ایرانی نیز هستند، شاید فیلتری وجود دارد که داور یک کشور نباید اثر دانشجوی همان کشور را بررسی کند. ولی به نظر من بسیار مفید است که دانشجو از سال دوم یا سوم در مسابقات خود را بسنجند. زمانی که من منتور مسابقات آسیایی شدم سه یا چهار دانشجو از دانشجویان سراسر ایران از شهرهای مختلف مانند یزد، رفسنجان و رشت با من در ارتباط بودند و جالب است که اکثراً دختر هستند و بسیار پرتلاش. فکر میکنم آینده از آن زنان معمار است. به عبارتی آینده معماری ایران با زنان گره خورده است.
شواهد تاریخی نشان میدهد همیشه در زمان شیوع یک بیماری همهگیر در شرایط زندگی و همچنین ساختوسازها تغییراتی به وجود آمده است. با شیوع کووید-۱۹ رکود اقتصادی نیز بر اکثر نقاط جهان حاکم شد. به نظر شما شیوع این بیماری چه تغییری در سبک معماری به وجود آورده است؟
اوایل واقعیت این بود که بسیاری علاقه داشتند دورکار باشند اما با گذشت زمان دوباره به سبک قدیمی برگشتند. مطمئناً این مساله ادامه خواهد داشت، یعنی من فکر میکنم کرونا به پایان نرسیده است زیرا گویی هر دفعه یک ورژن جدید وارد جهان میشود، به همین دلیل فکر میکنم دنیا به سمتی میرود که تعداد مجردها میشود. این شرایط را در ایران نیز میبینیم زندگی مجردی بیشتر شده و انسانها تمایل کمتری دارند با هم زندگی کنند. من فکر میکنم اگر در ایران میانگینی از جوانان مخصوصاً در شهرهای بزرگ بگیریم ۱۰ درصد و حتی بیش از آن زندگی مجردی دارند و به احتمال زیاد این رقم در آینده با توجه به شرایط اقتصادی، بیماری و عوامل دیگر بیشتر میشود و تمام این شرایط باعث میشوند معماری به صورت انفرادی شود.
آینده معماری به گونهای است که فضاهای بسیار کوچک برای انسانها طراحی شود. اگر شما به روابط اجتماعی مردم دقت کنید متوجه میشوید انسانها کمتر به مهمانی و رفتوآمد خانوادگی میل دارند، حتی امسال عید نیز همینگونه بود که بعد از دو سال که از کرونا گذشته مردم کمتر علاقه به دیدوبازدید داشتند. با توجه به اینکه در این دو سال گذشته آدمها به تنهایی عادت کردند و به راحتی نمیتوان وضعیت را به حالت عادی برگرداند، پس جوامع به سمت طراحی واحدهای کوچکتر میروند هم در ایران هم در کشورهای دیگر.
شما در پروژههایتان به استفاده از فضای سبز تأکید دارید. با توجه به تغییر شرایط آب و هوایی در ایران بالاخص در تهران چه تمهیداتی را طراحان و معماران باید در نظر بگیرند؟ معماران ما تا چه میزان به معماری پایدار پایبند هستند؟
با توجه به اینکه امروزه جنگلها به راحتی از بین میروند، بارش باران فوقالعاده کم شده و روز به روز شرایط زیست محیطی بدتر میشود. به نظر من در ایران سازندهها و طراحها باید این مسئله را ملزم بدانند یا باید در نظام مهندسی گفته شود که وجود فضای سبز در هر ساختمان الزامی است. گرچه الان هم دیر شده اما باید قوانینی به تصویب برسند که سازندگان باید یک درصد مناسبی از ساختمانها را به فضای سبز اختصاص بدهند. بطور مثال در طراحی و ساخت یک ساختمان برای هر پنج طبقه یک فضا سبز در نظر گرفته شود.
ارگانهای ذیربط میتوانند قوانین یا شرایط خاصی را تعیین کنند. به طور مثال شهرداری میتواند برای این مساله تشویقی تعیین کند. اگر این مساله عملی شود طی ۱۰ تا ۱۵ سال دیگر بچهها میتوانند نفس بکشند اما اگر برنامهریزی صورت نگیرد ۱۰ تا ۱۵ سال دیگر در تهران نمیتوان نفس کشید و همهچیز از بین میرود. شهرداری میتواند اعلام کند بهجای پنج طبقه، شش طبقه با متراژ مشخص میدهد تا سازنده در یک طبقه فضای سبز درست کند. همچنین شرایطی را از لحاظ تأسیسات به وجود بیاورند که آبی که به فضا سبز میرسد را در یک روند تصفیه دوباره به گردش دربیاورند؛ زیرا این مساله بسیار حیاتی است و متأسفانه ما به تصفیه آب اهمیت نمیدهیم. با توجه به این شرایط یک سری از آبها بهطور کامل خاکستری نمیشوند و میتوان از آنها استفاده مجدد کرد، آب را به گردش دربیاوریم و فضا سبز را با آن آبیاری کنیم اما متأسفانه در این زمینه هیچ اقدامی نمیشود.
در کشورهای دیگر نیز صحبت از انرژی پایدار هست و به آن عمل میکنند. ولی در کشور ما هیچکس در طراحی به انرژی پایدار اهمیت نمیدهد و شهرداری نیز در این زمینه امتیازی قائل نیست. شرایط اقلیمی ما بهگونهای است که در ۹۰ تا ۹۵ درصد سال تابش خورشید داریم و میتوانیم با سلولهای خورشیدی برق تولید کنیم. بهتر است ساختمانها گواهینامه در زمینه معماری پایدار بگیرند. اینکه ما بگوییم کل دنیا به معماری پایدار میپردازند و ما فقط در این باره صحبتکنیم کافی نیست.
ایجاد حس سرزندگی و زیباسازی برای شما در آثارتان بسیار حیاتی است. آیا زیباسازی در شهرسازی جز اولویتهای شما به شمار میآید؟
متأسفانه زیباسازی شهر در اولویت نیست و حس سرزندگی وجود ندارد. نخستین مساله به نظر من این است که یک فرد یا ارگانهایی مثل شهرداری باید الزام کنند نمادهای شهری در سطح شهر سالی یک مرتبه شستوشو شوند و اگر انجام ندهند به آن ساختمان جریمه تعلق بگیرد. اگر این کار انجام بشود باعث میشود ساکنین هم به این مساله اهمیت بدهند. همچنین با توجه به اینکه آبوهوا تهران از گرم و معتدل به سمت گرم و خشک میرود و آلودگی شدت گرفته، پس تمام این ذرات به روی نما میمانند و نماها خاکستری رنگ میشوند. بنابراین با شستوشو نماها و ایجاد فضا سبز به راحتی میتوان به زیباسازی شهر کمک کرد.
در پایان اگر صحبتی باقی مانده است، بفرمایید.
من فقط به عنوان یک فرد کوچک در جامعه معماری برای دانشجویانی که در زمینه معماری وارد میشوند یک صحبت کوچک دارم و آن اینکه اگر علاقه دارند و فکر میکنند برای کاری غیر از معماری آفریده نشدند، وارد رشته معماری شوند اما اگر فقط به واسطه پول یا پرستیژ و ارتباطات بیشتر میخواهند وارد این عرصه شوند، بهتر است این کار را نکنند. به نظر من معماری مهمترین هنری هست که وجود دارد زیرا با انسانها در ارتباط است، پس در صورتی که علاقه دارند و فکر میکنند میتوانند چیزی به معماری اضافه کنند و دغدغه آنها معماری باشد، وارد شوند.
من با بسیاری از دانشجویان صحبت میکنم و آنها هنوز درون برج آزادی را ندیدهاند در حالی که تمام عمرشان در تهران زندگی کرده و از نزدیک درون برج را مشاهده نکردهاند که متوجه شوند حسین امانت چه کرده و این برج با چه جزئیاتی طراحی شده است. اگر بازار کار و پرستیژ فقط دغدغه آنها برای معمار شدن باشد، در نهایت اپراتور رایانه میشوند. به نظر من کسی به معماری علاقه دارد به فکر اپراتور شدن نباشد، به فکر به وجود آوردن تغییرات باشد و این مساله نیاز به گذشت دارد و در اوقات فراغت نیز به معماری فکر کنند. همچنین ارتباطات با هنر، گالریگردیها و موزه رفتن به ما کمک میکند. گالریها هر جمعه بازند و هر دو هفته یک بار افتتاحیه دارند اما معماران ما سراغ گالریها نمیروند.
من بخش پایان صحبتهایم را به نقل قولی از محسن وزیریمقدم طراح، نقاش، مجسمهساز و از مهمترین هنرمندان هنر نوگرای ایران اختصاص میدهم و آن اینکه «اگر ما فقط یک کار را انجام بدهیم که کارفرما دوست داشته باشد و فقط یک کار را ارائه کردهایم، این هنر نیست.» اگر ما در طول عمر کاریمان فقط یک مدل کار کنیم و خودمان را به چالش بکشیم و کارهای متفاوتتر انجام دهیم، شاید دوباره معماری ایران به آن نقطه مورد نظر بازگردد.