فاطمه کاتب، نامی دیرینه و آشنا در طراحی داخلی ایران است. او اکنون استادتمام و رئیس دانشکده هنر دانشگاه الزهرا است. کتاب «معماری خانههای ایرانی» اثری ماندگار از او است.
- تحلیل شما بهعنوان استادی پیشکسوت از وضعیت طراحی داخلی معاصر ایران چیست؟ چه چالشها و فرصتهایی پیش روی ماست؟
درباره سوال اول شما یعنی وضعیت معماری داخلی ایران و فرصتها و چالشهای آن باید عرض کنم که چند مانع عمده وجود داشته است؛ اول آنکه سالها این رشته در ایران نبوده و دیگر اینکه از لحاظ فرهنگی با معنای این رشته خیلی فاصله داریم و من در این سالها در اینجا سعی کردهام مردم استنباطشان از معماری داخلی چیزی لاکچری نباشد. در واقع ما باید فکر کنیم معماری داخلی راهکاری برای زندگی است.
فرقی نمیکند که فردی در اتاق یا آپارتمان کوچک یا حتی پنتهاوس زندگی میکند بلکه مسئله معماری داخلی، ارتباط تنگاتنگش با مردم و زندگی مردم است. ولی مشکل آن است که این موضوع تفهیم نشده است و شاید آنقدر که روی خیلی از رشتههای دیگر کار شده تا به مردم معرفی شود اما در زمینه معماری داخلی این اتفاق نیافتاده است.
حتی معمارها خودشان را در این مسئله راغب نمیدانند و این تفکر را دارند که هرکس معماری بداند معماری داخلی نیز میداند. اینکه معمار بخشی از معماری داخلی را میداند تردیدی نیست ولی یقیناً همه این دانش را بهصورت تخصصی نمیداند.
در این سالها من اتفاقات کموبیش خوبی در معماری داخلی میبینم ولی تکرار و بیمحتوایی هم خیلی زیاد هست.
- مسئله طراحی داخلی امروز در سطح بینالمللی چیست؟
در رابطه با معماری داخلی در کشورهای دیگر نخست باید کشورها را به کشورهای اروپایی، آمریکایی، آمریکای جنوبی، آمریکای لاتین و خاور دور تقسیم کنیم.
در رابطه با اروپا چون اصرار و ابرامی در حفظ بافتهای گذشته و نگهداری از آنها دارند و حساسیت دولتهایشان بر این موضوع، بدین خاطر معماری زیادی انجام نمیگیرد به طور مثال در لندن اینکه کوچهها را خراب کنند، بنایی نو بسازن این اتفاقات نمیافتد اما معماری داخلی تقریبا مدام انجام میدهد و مردم نیازمند این حوزه هستند. اروپاییان پوسته خارجی را نگه میدارند و پوسته داخلی را به اخرین شیوهها مدرن میکنند و درون خانه را بازسازی میکنند.
حتی کشورهای خاور دور هم این کار را به خوبی انجام میدهند به خصوص ژاپن و تایلند و چین که معماری متفاوتی از ما دارند؛ گرچه جوانانشان را برای تحصیل معماری داخلی به اروپا و آمریکا میفرستند و جوانانشان بسیار هم موفق هستند ولی درنهایت این دانش را میآموزند و به کشور خودشان برمیگردند. ولی حتی در معماری داخلی هم نیز بسیار به سنت هایشان پایبند هستند و آن را رعایت میکنند.
من در آمریکا در نیویورک میدانم که شهری با آن همه آسمانخراش ویژگیهایی دارد که هیچکس خیالش هم نمیکند که ساختمان را لازم باشد تخریب کنند ولی درون ساختمانها را بازسازی میکنند و درنتیجه اعتبار معماری داخلی در دنیا خیلی زیاد است و اهمیت دادن به آن در اولویت است.
- در حوزه آموزش طراحی داخلی ما چه کارهایی باید انجام دهیم؟
در مورد آموزش طراحی داخلی در ایران باید آن را از لحاظ آکادمیک خیلی بالا ببریم و باید به این نکته دقت کنیم که همهچیز سلیقه، ذوق و استعداد نیست بلکه همه اینها مبنا و اصولی دارند و باید بدانیم معماری داخلی چه دورهای را کار کنیم. شما باید بنا را ببینید و تاریخش را بدانید تا بتوانید شروع به کار کنید.
دانشگاههای ما نیروی متخصص خیلی کمی دارد؛ یعنی خیلی از اساتید ما رشتههایشان دقیقا معماری داخلی نیست و خب فکر میکنم اگر از اساتید برگزیده دعوت کنیم تا دورههای کوتاهمدت برگزار کنند خیلی میتوانیم موفق باشیم یا حتی در طول ترم از استادی بنام حتی از خاور دور یا اروپا دعوت کنیم تا ذهنیت دانشجوها باز شود و به معماری داخلی ارتقا ببخشیم.
- مبلمان و مصالح در طراحی داخلی نقشی حیاتی دارند. وضعیت این حوزه چگونه است؟
یقینا اگر مولفههای معماری داخلی را دستهبندی کنیم، مبلمان و مصالح خیلی تاثیرگذارند و نسبتا در این زمینه بهخصوص در مصالح خام خوب هستیم ولی در نهایت آنچه که این مواد خام را به اثری خوب تبدیل میکند، هنرِ هنرمند است. برای مثال چوب را به دستان نجاری ورزیده با اجرایی قوی بدهیم تا طرح مدنظر را بهخوبی اجرا کند نه در دستان فردی با اجرای ضعیف که باعث از بین رفتن طرح شود و خروجی کار زیبا دیده نشود.
اجرای کار در مورد انتخاب مصالح خیلی تاثیرگذار است. مردم در انتخاب مبلمان اسیر مدهای زودگذر و مد بازار هستند تا اینکه به فضای زندگی خودشان توجه کنند. برای همین اهمیت مصالح و مبلمان زیاد است و ما کمبود هم نداریم ولی متاسفانه از آنها درست استفاده نمیکنیم.
- از نظر حضرتعالی جایگاه رسانهها در این بین کجاست و وظیفه پایگاه خبری فضای نو چیست؟
جایگاه رسانهها بسیار مهم است. واقعا حیرت میکنم که ما شاید کمترین برنامهها را در کانالهای مختلف ایرانی در اینباره داشتهایم و من که سالها با صداوسیما همکاری میکردم متوجه شدم در این زمینه برنامههای کم و کوتاهی داریم و با یک برنامه پنج تا ده دقیقهای نمیشود پیام را به مخاطب رساند. در واقع نیازمند این هستیم که رسانههای عمومی خیلی کمک کنند تا این دانش و نیاز جامعه برای مردم مطرح شود.
در خاطرم هست در رادیو ایران، چوپانی بود هر هفته با من تماس میگرفت و میگفت در دل طبیعت فقط یک اتاق دارم که چیزی ندارد اما برنامه شما را خیلی دوست دارم. من میگفتم پسرم تو همان چیزهایی را داری که ما تمام تلاشمان این است که بتوانیم کمی به آن توجه کنیم و به این وسیله، کمی به روح انسانها اجازه نفسکشیدن بدهیم اما متاسفانه در فضایی بسته خفه شدهایم. یا راننده کامیونی که میگفت همه صحبتهای شما را گوش میدهم و برای همسرم تعریف میکنم؛ یعنی مردم استعداد آموزش دارند و در نتیجه، رسانهها نقش بسیار مهمی در این رابطه دارند.
من وقتی شنیدم شما و علیرضا عظیمی، چه مسئولیت سنگینی را در این زمینه بهعهده گرفتهاید و در فضای مجازی میخواهید پی بگیرید. من واقعا تقدیر میکنم. خودم هم بهعنوان کسی که سالهاست در این زمینه کار کردهام و تجربه بینالمللی در این زمینه دارم، فکر میکنم این تجربه سالهای طولانی میتواند کمک کوچکی برای شما جوانان علاقهمند باشد. از شما ممنونم و شما را به خدا میسپارم.